| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
نگرش جبر گرایانه و اعتقاد به قضا و قدر موجب می شود که مردم در مورد موقعیتی که دارند احساس مسئولیت نکنند.آن ها موفقیت ها و شکست ها را به شانس نسبت می دهند.آن ها خود را تسلیم سرنوشت شان می کنند.آن ها به آینده مقدر و نوشته شده ای بر طالع یا ستاره شان یقین دارند که علی رغم تلاش آن ها طبق هر آن چه که قرار است اتفاق افتد،به وقوع خواهد پیوست.ازاین رو آن ها منتظر می مانند تا چیزها اتفاق بیفتند نه این که خود باعث وقوع شوند.از هر شکست خورده ای بپرسید می گوید که شکست به علت شانس است.
افراد کم هوش به آسانی طعمه ی پیشگویان و طالع بین ها می شوند که معمولا کارشان شیادی است.آن ها به این نحو خرافاتی می شوند.افراد سطحی نگر شانس را خیلی باور دارند.افراد قوی و بااراده معمولا رابطه ی علت و معلول را باور دارند.
بعضی افراد فکر می کنند که تنها آن ها بدشانس هستند.
این امر موجب نگرش های جبر گرایانه می شود.افرادی که دودل هستند یک چنین چیزهایی می گویند:
*یک دفعه ی دیگر سعی می کنم.
*ببینیم اگر آن کار کند.
*آن را باتیر می زنم
*من چیزی برای باختن ندارم
*بهرحال خیلی خرج این کار نمی کنم
ازآن جا که این افراد بدون هیچ گونه فداکاری و اراده ی راسخی،کاری را آغاز می کنند،شکست آن ها حتمی است.آن ها فاقد اعتماد به نفس،تعهد و جرات هستند.
آن ها با بی خیالی کاری را آغاز می کنند وخود را بدشانس می نامند.
داستانی دراین رابطه:
مردی یک اسب مسابقه خرید آن را در یک طویله نگهداری می کرد و با علامتی بزرگ روی آن نوشت:((سریع ترین اسب دنیا))صاحب اسب با آن نه تمرینی می کرد و نه به آن آموزش می داد تا وضعیت ظاهری خوبی داشته باشد.اواسب را در یک مسابقه شرکت داد و اسب آخر شد.صاحب اسب به سرعت نوشته روی اسب را این گونه تغییر داد:((کندترین اسب دنیا))باتنبلی یا انجام ندادن چیزی که باید آن را انجام داد،افراد شکست می خورند وتقصیر را به گردن شانس می اندازند.